آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
♥وقتی تو هستی قلبم اروم میگیره♥ mohammad.samadi596@yahoo.com به نام خدا ************************************************
بعد از رفتنت دو چيز مرا گرياند ، يكي رفتن بي بهانه ات و ديگري ماندن بيهوده خودم!
مي دوني كي مي فهمي دنيا دو روزه ؟ وقتي اوني كه دوستت داره به ت مي گه تا آخر دنيا باهاتم.
زخم زندگي من تو هستي ، همه به زخم زندگيشون دستمال مي بندن ، ولي من به زخم زندگيم دل بستم!
آن زمان كه بايد دوست بداريم كوتاهي مي كنيم ، آن زمان كه دوستمان دارند لجبازي مي كنيم و بعد براي آنچه از دست رفته آه مي كشيم.
زندگي مسابقه نيست، زندگي يك سفر است و تو آن مسافري باش كه در هر گامش ترنم لحظه ها جاري است .
شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 18:15 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
چشم هايت وقتي دروغ مي گويي زيبا تر مي شوند اگر مي خواهي زيباترين باشي هميشه به من بگو دوستت دارم!
عشق گلي است كه اگر آن را به قصد تجزيه و تحليل پرپر كنيد هرگز قادر نخواهيد بود آن را دوباره جمع كنيد. آن چنان عشقي زندگي كن كه حتي اگر بنا به تصادف در جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت بازگرداند!
شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 17:56 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
خيال مي كردم عشق عروسكي است كه م ي توان با آن بازي كرد ولي افسوس اكنون كه معني عشق را درك كرده ام فهميده ام كه خود عروسكي هستم بازيچه دست سرنوشت
عشق عقل را كور مي كند پس سعي كن عاشق كسي باشي كه حاضر باشد به جاي تو ببيند تا زمين نخوري
شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 17:48 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
شاید بیشتر از من باهاش راحتی شاید بیشتر از من باهات راحته همش چشم براهم که شاید بیای الان بیست و چهار ماه و چند ساعته خودت وعده دادی خودت پس زدی از اون روزی که رفتی کم طاقتم نفهمیدی قلب من از چیز پره ازت بیست و چهار ماه ناراحتم یه روز تشنه بودی واسه دیدنم کی اومد که فلبت ازم سیر شد دقیقا زمانی که وقتش نبود من دلگیر شدم تو دلت گیر شد توی موج رفتار سرد دوسال نشستم که آب از سرم رد بشه به من باشه که تا تهش تشنه ام میرم تا نذارم برات بد بشه میــــمیـــــرم بعد تو من میرم جای تو از قلبم حقمو می گیرم چقدر بگذره تا فراموش شی چقدر خواهشم از سرت بپره سوالم ازت اینه واضح بگو چقدر مهربونه بگو چیش از من سره منو قانعم کن گام لا اقل بگو چیش یه ذره شبیه منه بدون راضی ام به تصمیم تو اگه راضی میشی دلم میشکنه همش حس میکردم تو پشت دری نبودی در وا شدو بسته شد با تکرار این لحظه بعد از دو سال در خونه هم بی تو وابسته شد دوست دارم اما دیگه بسمه ازم کینه داری ازت دلخورم اینم هدیه سال دوم گلم با دستام تورو به دست اون میسپرم میدونی چون که با احساسم هر چی بدتر میشی بازم روت حساسم بی تابم با خیالت هرشب ای دل کم طاقت توبه کن لامصب ضعفم بودمهربونی کردم هر دفعه میری تو چرا من برگردم میــــمیـــــرم بعد تو من میرم جای تو از قلبم حقمو می گیرم آخرین بار با تو گفتمو خندیدم از یه همچین روزی خیلی میترسیدم ——————————————
شنبه 7 دی 1392برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************ ! باید اون دنیا از این گربه هایی که وسط خیابون له شدن پرسید که اون طرف خیابون چی داشت که این طرف نداشت؟
امروز بعد سه ماه دانشگاه رفتن و دوری از خونواده داشتم برمیگشتم خونه تو راه اتوبوسی که سوارش بودم ت صادف میکنه بعد بابام بهم زنگ میزنه میگه کجایی میگم اتوبوس تصادف کرد تو راه موندیم بعدش بهم میگه اتوبوس چقد ضربه خورده بیچاره رانندش منم یا سر شکسته منتظر بودم حالمو بپرسه که بعدش هیچی دیگه چیزی نگفت قطع کرد
مامانم رفته بیرون بعد چند ساعت اس داده میگه ساعت3 با ماشین بیا فلان جا دنبالم
جمعه 6 دی 1392برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
امسال نفر اول کنکور نشم دوم اینا رو شاخمه
تجربه کردين وقتي به يک دختر تيکه ميندازين و مي گيد خانوم زنم مي شي و از اين حرفا جوابشون همش "ايش" هست ؟
با ريتم خوانده شود
جمعه 6 دی 1392برچسب:, :: 16:34 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 11:47 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
مهربونيات زياده که هنوز خوب و صبورى
دلت آينه ايثار عشق است / نگاهت معني بيدار عشق است
سرود انتظار تو ترانه دلم شده / باز اميد ديدنت بهانه دلم شده
پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 11:23 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************
نمي دانم که بودي يا چه بودي ولي بي حرف، قلبم را ربودي نمي دانم که هستم يا چه هستم ولي هر لحظه در فکر تو هستم
کاسب کهنه کار من! باز بساط مي کني؟
تو صميمي تر از آني که دلم مي پنداشت دل تو با همه آينه ها نسبت داشت!
تو اين دنيا، تو اين عالم، ميون اين همه آدم
نکند یوسف عمرم رود از مصر خيالت
تو مرجاني، تو در جاني تو مرواريد غلطاني
پنج شنبه 5 دی 1392برچسب:, :: 10:58 :: نويسنده : L♥VE
به نام خدا ************************************************ رامبد کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد .
چهار شنبه 4 دی 1392برچسب:, :: 20:11 :: نويسنده : L♥VE
![]() ![]() |